انقلابی جین پوش
- سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ب.ظ
- ۲ نظر
این مطلب رونوشتی است از بخش پرتره هفته نامه جیم که به نظرم جالب آمد، البته امروز روز شهادت راشل کوری هم هست؛ کسی که از خیلی از ما ها شجاع تر بود و به حرفاش عمل کرد.
آن روزها شاید هیچکس فکرش را هم نمیکرد دختری جوان از آن سر دنیا، از آمریکا، برای کمک به مردمی که تحت حمایتهای کشورش زیر آوار و گلوله زندگی میکردند به آنجا بیاید. تصمیمش را گرفته بود و میخواست همانجا بماند، در فلسطین. در نامهای به مادرش نوشت:
«فکر میکنم چقدر خوب است که همه ما، همه کارهای دیگر را رها کنیم و زندگی خود را وقف این کار کنیم. اصلا فکر نمیکنم که این کار اغراق است. من هنوز هم دوست دارم برقصم و با دوستان و همکارانم شادی کنم و بخندم؛ ولی در عینحال میخواهم که اینها متوقف بشود، بیرحمی و شقاوت! این چیزی است که حس میکنم! من احساس ناامیدی میکنم! من متأسفم که این پستی و دنائت جزو واقعیتهای جهان ماست! و اینکه ما، در عمل در آن شریکیم! این، آنی نیست که من برایش به دنیا آمدم! این، آنی نیست که مردم اینجا برایش به دنیا آمده باشند! این، دنیایی نیست که تو و بابا آرزویش را میکردید؛ آنگاه که تصمیم گرفتید مرا داشته باشید...»
مدت اقامتش در غزه به هفت هفته رسیده بود. با بچهها رفیق شده بود. طعم شیرین تنقلاتی که بهشان میداد در آن شرایط سخت، لبخند کمرنگی برلبانشان مینشاند. حالا او شده بود یکی از آنها. یک فلسطینی با خون آمریکایی. تا آن روز... آن روز که باز هم بولدوزرها آمدند. آن بولدزرهای لعنتی! راشل و دوستانش سعی کردند متوقفشان کنند. راشل با بلندگوی دستی کوچکش، با لباس نارنجی شبرنگش زیر نور آفتاب حتی از دور هم به خوبی دیده میشد. بولدوزر هر لحظه نزدیکتر میآمد. راشل در فاصله حدودا پانزده متری بولدوزر شروع کرد به فریادزدن تا شاید بولدزر را وادار به عقب نشینی کند. اما بولدوزر همچنان میآمد. راشل درست در مسیر بولدوزر ایستاده بود. بولدوزر جلوتر آمد. بی توجه به او، و به فریادهایش. با تیغه فلزی بزرگش مانند هیولای آهنی ترسناکی او را به زیر کشید و بعد دوباره از همان مسیر برگشت. راشل با بدنی لهشده، صورتی کبود و استخوانهایی خرد شده آنجا افتاده بود و تنها کمی پس از رسیدن به بیمارستان چشمانش را به روی تمام زشتیهای تحملناپذیر این دنیا بست. رسانههای جهان تنها دو روز و آن هم به صورت بسیار محدود خبر را منتشر کردند. حتی نویسنده والاستریت ژورنال آنها را«انقلابیون جینپوش» نامید.با همه این احوال، راشل کوری دختر جوان آمریکایی به بهترین نحو ممکن این بند از بیانیه دادگاه جنایتکاران جنگی را به نمایش گذاشت که : «انسانها تکالیفی جهانی دارند که مقدم بر تعهدات ملی آنهاست.»