آرامکی :)

به آرامی خدا..

آرامکی :)

به آرامی خدا..

آرام باش، مثل دریا!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

المپیاد، انسان های محافظه کار و چند داستان دیگر

داستان اول: المپیاد
امتحاناتمون به تازگی تموم شده، نمیدونم واقعا ارزششو داشت که نمرات نوبت اولم به خاطر خوندن المپیاد از خیلیا کمتر بشه یا نه، میگن که ارزشش رو داره، خودم هم کمابیش همین فکر رو میکنم، ولی بازم یه حسی آزارم میده، ولی با یه بنده خدایی که صحبت کردم گفت کلا دوم ارزش خوندن نداره...
به هر حال امیدوارم راه درستیو انتخاب کرده باشم...

داستان دوم: انسان های محافظه کار
یک چیزی هست که خیلی منو آزار میده، هر چی هم با خودم فکر میکنم به هیچ نتیجه ای نمیرسم، یه سری افراد هستند که ذاتا ترسو و بزدلن، حرفی که میخوام بزنم رو از قبل به صورت خیلی بهتری در این لینک زده شده، قبل از خوندن ادامه متن حتما بخونیدش...
امروز دبیر هندسمون داشت نمره ها رو میداد، یکی از دوستام گفت تو خوب صحبت میکنی! بیا برام این قسمت از برگرو اعتراض کن...
اعتراضشم به حق بود، منم با دبیر هندسمون صحبت کردم، یه دفعه ای یه کاغذ داد بهم گفت بشین سوال رو حل کن، منم جا خوردم خواستم یه خودکار از بچه ها بگیرم دوست خسجتم اومد گفت برگه ماله منه (یعنی ماله اونه!) دبیر هندسمون هم گفت مگه تو فضولی و وکیل وصیه بقیه ای :دی
منم گفتم خودش نمیتونه از حق خودش دفاع کنه به من گفته بیام، اونم برداشت گفت خفه شو و برو گمشو، اسمت چیه تا همین الان از نمرت کم کنم، منم دستمو گذاشته بودم روی دفتر نمره میگفتم به چه حقی؟؟!
بعد حرف هایی که بهم زد، منم گفتم درست صحبت کنید D:
حالا این وسط یکی از دوستان ترسو برداشته هی میزنه از پشت بهم که بگو ببخشید بگو ببخشید، منم از آخر نگفتم، اونم کم نکرد چون میدونست حق کم کردن از نمره برگه رو نداره...
این قسمتو گفتم که بگم آقا خوهشا حق و حقوقتون رو بدونید و ازشون دفاع کنید، متنی که گفتم رو هم خواهشا حتما بخونید، یه سری افراد بزدل هستند که فکر میکنند اگر یه وقت جلو یه مسئول یه جایی کوتاه نیان دیگه همه چی براشون تموم میشه، برا همینم حاضرن به هر بدبختی و حقارتی تن بدن و هر توهینی رو تحمل کنند...

داستان سوم: کتاب "نبرد من"
این روزا دارم کتاب نبرد من رو میخونم، نوشته آدولف هیتلر!
از یه چند جهتی به هیتلر رفتم، اونم اینطوری بوده که از انسان های بزدل متنفر بوده و حاضر نبوده از عقایدش کنار بیاد، البته انگاری باید یه چیزایی هم ازش یاد بگیرم، بر خلاف من در مواقعی که بحث فایده ای نداشته سکوت اختیار میکرده، که متاسفانه من اینطوری نیستم و باید خودم رو اصلاح کنم...
کلا کتاب جالبیه، علاوه بر زندگی نامه خود هیتلر و آشنا شدن با عقایدش، تا حدودی هم تاریخ قسمتی از اروپا رو براتون روایت میکنه...

داستان چهارم: فیلم "در مدت معلوم"
چند روز پیش با دوستم به سینما رفتیم، فیلم خیلی جالبی بود، طنز بود و به یک مشکل مهم در جامعه ما می پرداخت...
دربارش چیزی نمینویسم ولی شدیدا توصیه میکنم برید و ببینیدش...

داستان پنجم: آهنگ "پیش درآمد"
یک آهنگ قشنگ که شنیدنش خالی از لطف نیست... (از فیلم در مدت معلوم باهاش آشنا شدم)
دانلود
  • Someone

نظرات  (۹)

  • احسان کفشدار گوهرشادی
  • معلم ریاضی(چه هندسه چه حسابان چه جبر) عاقل ندیده‌م تا به حال :|
    معلم‌هایی هستن که یه خرده با ریاضی سر و کار دارن و احتمال اینکه از منطق بیشتری برخوردار باشن باید بیشتر از معلم‌های دیگه باشه ولی واقعن احمق‌‌تر از بقیه‌ اند!(حداقل اونایی که من تا به حال دیده‌ام)
    پاسخ:
    گل گفتید :))
  • امید ظریفی
  • سلام...
    سر امتحان فیزیک همین نوبت اول امسال هم همچین اتفاقی برای من افتاد و من از معلممون پرسیدم که آقا بر چه منطقی الآن اینجا ازم نمره کم کردید؟!  برگشتن گفتن که چون مرض دارم!

    من دیگه نه حرفی داشتم و نه حرفی دارم (:

    پاسخ:
    سلام
    واقعا هم بعضی از معلما مرض دارن :-)
    پ.ن: جسارت نباشه پدر و مادر خودم هم معلم اند!
  • امید ظریفی
  • پدر و مادر من هم معلم اند و طبیعتن هر معلمی هم بد نیست!
    اما به فرض مثال الآن معلم فیزیک ما اومده همینطور به سوالا نمره داده و مشخص نکرده که کجاش غلطه و من دانش آموز کمترین حقم اینه که بدونم چی رو غلط نوشتم!
    پاسخ:
    بله کاملا درسته
    سلام
    امیررضا آخر سر هم نگفتی تعریفت از محافظه کار چیه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!
    به همه که میگی محافظه کار!!!!
    در ضمن من هم به موقعش همچین محافظه کار نیستما!!بستگی به موقعیتش داره .....
    در هرصورت یادت نره من بچه ی کجا ام!!

    پاسخ:
    سلام
    تعریف ویکی پدیا از محافظه کاری:
    محافظه کاری یک واژهٔ کلی برای جهان‌بینی‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبی است که هدف اصلی آن نگهداری جامعه و ارزشهای موجود است.
    که قسمت آخر جمله همه چیز رو مشخص میکنه، نگهداری ارزش های موجود!
    از نظر من هم وقتی کسی حاضره چشمش رو روی حقایق ببنده یا مثلا توهین رو تحمل کنه تا چیزیو از دست نده (نگهداری ارزش ها) محافظه کار محسوب میشه...
    صمنا ما ارادتمند شما هم هستیم :-)
    سلام
    قشنگ بود.
    ولی باید بدونی من توهین رو نمیپذیرم(البته استاد و خانواده فرق داره).
    ولی آتیشم قد شما تند نیست.
    خیلی مخلصیم حاجی.
    پاسخ:
    قربونت :-)
    داستان دوم عالی بود...
    چ باحالD:
    پاسخ:
    :-)
    پیش درآمد واقن عالیههه
    مشکلممم بخت بدو تلخی ایام نیسسسس
    مشکلم پوشوندن پینه ی دستام نییییییس
    پاسخ:
    آره خیلی قشنگ بود :دی
    سلام......
    کارنامتونو گرفتییین؟؟؟
    پاسخ:

    سلام

    هنوز نه!

    سلام...

    داستان دوم خیلی خوب بود :)

    پاسخ:
    سلام :-)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی