آرامکی :)

به آرامی خدا..

آرامکی :)

به آرامی خدا..

آرام باش، مثل دریا!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

پروفسور انیشتن عزیز

تصویر کتاب پروفسور اینیشتین عزیز

خب تصمیم گرفتم به تقلید از سنت حسنه امید ظریفی من هم کتاب هایی رو که میخونم اینجا معرفی کنم :)

اولین کتابی که میخوام معرفی کنم کتاب "پروفسور انیشتن عزیز" هستش...

این کتاب گزیده ای از نامه های کودکان در دوران زندگی انیشتن به اون هست، کتابی خلاصه و جمع و جور به همراه یک زندگی نامه خلاصه از انیشتن و تعدادی عکس از اون...

کتاب با زندگی نامه انیشتن آغاز، با مجموعه عکس های وی ادامه و با قسمت نامه ها و سپس پس گفتار تموم میشه، کلا کتاب 128 صفحه هستش که با فاکتور گرفتن قسمت های اضافه صد صفحه ای بیشتر نخواهد شد...

کتاب اونقدر کوتاه هست که بتونید اون رو در راه برگشتن از محل کار یا دانشگاه (یا مدرسه!) بخونید، قیمت کتاب هم هفت هزارتومن بیشتر نیست...

در ادامه یکی از پرسش و پاسخ های یک دانش آموز با انیشتن رو بخونید:


از فیلیس، نیویورک                       کلیسای ریورساید - 19 ژانویه 1936

دکتر اینشتین عزیز،

در کلاس درس دینی ما این سوال پیش آمد: آیا دانشمندان هم دعا می کنند؟ این طور شروع شد که آیا می توانیم هم به علم و هم به دین اعتقاد داشته باشیم. ما داریم به دانشمندان و سایر افراد مهم نامه می نویسیم و سعی داریم تا برای پرسش هایمان پاسخ بگیریم.

ما بسیار مفتخر خواهیم شد اگر به پرسش ما پاسخ دهید: آیا دانشمندان دعا میکنند، و برای چه دعا می کنند؟

ما در کلاس ششم، کلاس خانم الیس هستیم.

با احترام، فیلیس


به فیلیس، نیویورک                      24 ژانویه 1936

فیلیس عزیز،

سعی میکنم تا آن جایی که میتوانم به سادگی به پرسش شما پاسخ دهم. پاسخ من این است:

دانشمندان اعتقاد دارند که هر واقعه ای، از جمله امور انسان ها بر طبق قوانین طبیعت است. بنابراین دانشمندان اعتقاد ندارند که روند حوادث را می توان با دعا، یعنی با یک آرزوی ماوراءطبیعی تغییر داد.

با این حال باید بپذیریم که معرفت واقعی ما از این نیروها ناقص است، به طوری که در نهایت اعتقاد به وجود یک روح غایی و نهایی بر مبنای یک نوع ایمان قرار دارد. چنین اعتقادی حتی با دستاورد های علمی به دست آمده بسیار متداول است.

ولی هر کسی که به طور جدی در پی دانش است، قانع می شودکه نوعی روح در قوانین عالم وجود دارد، نوعی که بسیار برتر از قوانین انسان است، به این ترتیب پی گیری دانش به نوعی احساس مذهبی منتهی می شود که به طور مطمئن کاملا متفاوت تر از احساس مذهبی یک شخص ساده تر است.

با سلام های صمیمانه، آلبرت انیشتین

داغونم....

خدایی خیلی زور داره بعد این همه فیزیک خوندن سر این استرس لعنتی امتحانتو خراب کنی...
امروز زنگ آخر امتحان فیزیک داشتیم، با اینکه حتی منبع سوالاتم معلوم بود و من تقریبا اکثر سوالارو حل کرده بودم، باز سر امتحان این استرس لعنتی اومد سراغم، ساعت 12:45 امتحان شروع شد و هفت تا سوال بود که تا ساعت 2 وقت داشتیم، یکی از سوالا دو تا رادیکال زیر هم میفتادن منم از همونجا استرس گرفتم که نکنه جوابم اشتباه باشه، دیگه از اونجا شروع شد، بعدشم یکی دیگه از بچه ها ساعتای 1:10 رفت برگشو داد استرسم شدید تر شد و دیگه کلا تمرکز و خلاقیت لازم برا حل مسئلم همه به هم ریخت...
ساعت 1:15 گریم گرفت، خیلی اعصابم خرد شده بود، با اینکه سه چارتا سوال رو هم ننوشته بودم رفتم برگم رو دادم...
واقعا دیگه نمیتونستم فکر کنم...
واقعا نمیدونم چرا اینطوری میشم، سر امتحانای حفظیم این مشکل وجود نداره ولی سر امتحانات محاسباتی دیگه همه چی واسم بهم میریزه، اصن انگار قدرت تفکر رو ازم میگیرن...
بعدم اومدم خونه با خانواده صحبت کردم قرار شد برم مشاوره...
هییی، خدا...
آخرشم شدم 4.5 از 10 که البته دبیرمون لطف کرد دعوت ولیم نکرد، حالا من مشکلی با دعوت ولی هم ندارم چون خودم رو که میشناسم اعصاب خردیم از این استرس لعنتیه...
الانم که دیگه اصن خیلی داغون شدم انگار انگیزه درس خوندن و زندگی کردن رو کلا از دست دادم...
تا ببینیم چی میشه...
انشاءالله یه روزی میامو میگم این مشکلم حل شد...
انشاءالله...