آرامکی :)

به آرامی خدا..

آرامکی :)

به آرامی خدا..

آرام باش، مثل دریا!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

تابستان می آید

سلام به همگی

دیگه داره تابستون میاد.

4 تا امتحان دیگه بیشتر نداریم

انشاءالله اینام زودتر تموم میشه و من نت رو زیر پاهام نابود خواهم کرد.

خدانگهدار

سوت و کور

سلام

من پس از مدت ها پی بردم این شبکه های اجتمائی قاتل وبلاگ ها هستند.

واقعا کی دیگه حوصله داره بیاد وبلاگ بخونه؟؟؟

نظر شما چیه؟؟؟

امتحانات ترم

بسم الله رحمان رحیم

سلام، خوب هستید؟؟؟

امتحانات نوبت اولم از این شنبه شروع میشه

سال نو میلادی هم بر شما مبارک باد!(خوب به منو شما چه ربطی داشت؟؟؟!!!)

و حرف دیگری ندارم!

تا سلامی دیگر بدرود!

و همچنان می گذرد!

سلام

خوب هستید؟؟؟

آخر این هفته آزمون سنجش داریم

دارم خوب میخونم که تو مدرسه اول بشم

برام دعا کنید تا به این مهم دست پیدا کنم(دیگه خیلی ادبی شد!)

فعلا خداحافظ

کلاسای المپیاد

بسم الله رحمان رحیم

سلام

خوبین؟ خوشین؟؟ سلامتین؟؟؟

امروز اولین جلسه من تو کلاسای المپیاد کامپیوتر شهید هاشمی نژاد یک مشهد بود...

خیلی خوب بود...

حالم یکم ناخوشه که انشاالله تا فردا خوب میشم...

موفق باشید :)

آرامکی به هدف فکر می کند

این روزها که می گذرد...

آرامکی به کار خود ادامه می دهم...

از ابتدا هم قرار همین بود...

به قول گفتنی:

کمک و یاری از خداست و پیروزی نزدیک است، پس بشارت ده به صابرین!

شادکامان دره قره سو

سلام

خوبید؟؟

جاتون خالی یه 24 ساعتی رفتیم کلات...

خیلی زیبا بود...

صبح ساعت 7 حرکت کردیم...

ساعتای 10:15 رسیدیم...

یک 45 دقیقه ای منتظر پیدا کردن خونه برا اقامت بودیم...

بعد یه جا گیر آوردیم...

شبی 70 تومن...

البته آخرش 65 تومن دادیم!!!

یه دره قشنگی بود به نام دره قره سو...

یا یه عالمه آبشار...

بعد از ظهر رفتیم اونجا...

از چندتا آبشارش رفتیم بالا یه جایی بود باید از نردبون ها میرفتیم...

نشد تا آخرش بریم...

کاخ خورشید هم رفتیم...

روز بعدم صبح حرکت کردیم طرف مشهد...

ادامه مطلب چندتا عکس که خودم گرفتم براتون گذاشتم...

فعلا خداحافظ چشمک

رفت که بشه...

سلام...

خوبید؟؟؟

من که زیاد حالم خوب نیست...

رفت که بشه...

نزدیک بود ازم زورگیری کنند...

تقصیر خودم...

تا ساعت 12 شب بیرون بودن آخرش همین میشه...

عقربه های ساعت عدد 12:06 را نشان می داد و من و دوستانم پس از یک فوتبال خیابونی گرم در مسیر مغازه جهت نوشیدن نوشابه بودیم که نرسیده به یکی از چهار راه های کوچه مسجد ایستادیم...

قبول شدم!

سلام...

خوبید؟؟؟

خوب دیگه نتایج آزمون ورودی اومد من دبیرستان شهید هاشمی نژاد 3 قبول شدم...

خدا رو شکر...

من راضیم...

بعد رفتم به سراغ چمدان های قدیمی...

    
 بعد رفتم به سراغ چمدان های قدیمی

عکس های من و دلتنگی  یاران صمیمی

روزهایی همه محبوس در انباری خانه

خاطراتی همه زندانی در دفتر سیمی

رفته بودم به چهل سالگی غربت بابا

با همان سوز که می گفت: خدایا تو کریمی